اصلا خودم هم نميدانم دليلش چيست ! خوبم ... سالمم ... شادم ... هيچ چيزي نيست كه غمگينم كند ... يعني تمام بودنهايي كه موجب غم ميشود ديگر عادي شده اند و تكراري و چيزي اگر تكرار شود كه ديگر غم ندارد ... دلتنگي ندارد ... غصه ندارد ...
اصلا خودم هم نميفهمم اين حال نا خوبم براي چيست ؟!!! اصلا از اول هفته گذشته بي دليل احساس ميكردم راه گلويم گرفته است . هي محكم آب دهانم را قورت ميدادم و به گردنم نگاه ميكردم ببينم نكند تيروئيدم بالا آمده است . هيچ چيز نبود . احساس كردم بايد فرياد بزنم . نياز دارم جايي باشم و داد بزنم شايد رها شوم از اين گرفتگي ... نزدم ... نشد كه جايي باشم و داد بزنم . گفتم شايد ديوانگي باشد تنها و بي دليل داد بزنم .... يادم آمد به حرف پزشكي كه ميگفت : هر وقت غصه داشتي خودت را تخليه كن ! گريه كن ! جايي كه كسي نباشد ... ساعت ها گريه كن ... بغض كه بكني غمباد ميگيري و اينكار را با خودت نكن ... شايد حالا غمباد گرفته ام ؟!!! غمباد اين مدليست ؟!!!! راه گلويت را سد ميكند ؟!!!! اما من هر چه فكر ميكنم دليلي براي بغض پيدا نميكنم . اين اواخر حرفي نشنيده ام كه بغض داشته باشد ... نگاهي نديده ام كه بغض داشته باشد ... حقارتي نچشيده ام كه بغض داشته باشد ... يعني ... يعني هيچ كدام از نگاهها و حرفها و حقارتهاي تحميل شده جديد نبوده اند كه ... همان قديمي هاي تكراري بوده اند ... همان ها ... همان ها كه پيشترها برايشان بغض ميكردم و گاهي گريه ....
بگذريم ... حال خراب خودم كم بود ! امروز فيلم سنگ صبور را هم ديده ام . گلشيفته را هم ديده ام . غصه ها و نگاه هاي غمبارش را هم ديده ام . درد هايش را هم ديده ام . حرفهايش را هم شنيده ام . حال خراب خودم كم بود ... نگاه پر درد و مستاصل ِ گلشيفته هم اضافه شد ...
پينوشت :
- فكر كنم خدا كلا حااال ميكنه از يه همچين بنده ي با جنبه و پر حوصله ايي ... هر کاری دوست داره میکنه ... ما هم که هی نگاش میکنیم میگیم ...شکرت
:: موضوعات مرتبط:
نوشته های عاشقانه ,
تصاویر عاشقانه ,
,